روانشناسی ازدواج
روانشناسی ازدواج
آیا تا به حال به روانشناسی ازدواج فکر کرده اید؟ آیا قبل از گفتن “بله” به مشاوره قبل از ازدواج فکر کرده اید؟ شما به دنبال پاسخی برای این سوال هستید: آیا میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ شما تنها نیستید. با ما همراه باشید.
روانشناسی ازدواج چیست؟
روانشناسی ازدواج
تعریف ازدواج به طور معمول از منظر قانونی است. در بسیاری از فرهنگها، آن را رابطه و تشکیل زندگی بین مرد و زن تعریف میکنند. ازدواج در هر موقعیت و در سطوح مختلف تحصیلی اتفاق می افتد.
چرا انسان ها این ترتیب را دنبال می کنند؟ چرا ازدواج مهم است؟ ازدواج چیست که این همه توجه را به خود جلب می کند؟ محققان از رشته های مختلف در حال بررسی این موضوع هستند. از دیدگاه تکاملی، به عنوان تقویت و تداوم گونه در نظر گرفته می شود. از منظر جامعه شناختی، ازدواج پیوندهایی را بین گروه ها ایجاد می کند. این پیوندها موفقیت گروه را تسهیل می کند. روانشناسی ازدواج بر زوجین تمرکز دارد. محققان هر موقعیت قابل تصور در مورد ازدواج را زیر سوال می برند. به طور مثال:
- چه چیزی دو نفر را به هم نزدیک می سازد؟
- چه مواردی آنها را کنار هم نگه می دارد؟
- چه موضوعاتی آنها را از هم جدا می کند؟
- تعهد آنها چگونه بر رفاه، سلامت و شادی آنها تاثیرگذار است؟
شریک زندگی ما به دلیل نزدیکی روزانه به ما، ما را بهتر از هر فرد دیگری می شناسد. آنها خصوصیات ما را می شناسند. با گذشت زمان، به یکدیگر نزدیک می شویم و در رابطه غرق می شویم. حمایت در روابط زناشویی ما به راحتی با حمایت اجتماعی جایگزین نمی شود.
نظریه های روانشناسی ازدواج
- نظریه تبادل اجتماعی
تئوری تبادل اجتماعی معتقد است که در تعاملات بالقوه هزینه ها و منافعی وجود دارد. افراد هر موقعیت را برای تعیین خطرات و مزایای آن تجزیه و تحلیل می کنند. در یک رابطه زناشویی، این «الگوهای چرخهای مبادلات منابع ارزشمند، ملموس یا نامشهود، بین شریکان و پاداشها و هزینههای مرتبط با چنین معاملاتی است».
- خودافشایی شناختی
ادوارد وارینگ اظهار داشت که راه ایجاد صمیمیت از طریق خودافشایی است. این کمی شبیه بازی و مسابقاتی است که در تلویزیون و رادیو بین زوج های جوان برگزار می شود. این بازی شامل یک سری سوال است. این سوالات به شما این امکان را می دهد که ویژگی ها و اطلاعات شخصی خود را به روشی غیر تهدیدآمیز و سرگرم کننده افشا کنید. از این طریق زوج ها قادر هستند به تنهایی با استفاده از سوالات بازی کنند و تا آنجا که راحت هستند کاوش کنند. هر فرد مواردی را درباره خواسته ها، نیازها، آرزوها، نگرش ها، باورها و خواسته های خود به اشتراک می گذارد.
وارینگ صمیمیت را در 8 بعد تعریف کرد. آن ها عبارتند از:
- حل تعارض: زوج ها چگونه به راحتی می توانند اختلاف نظرها را حل کنند.
- محبت: میزان صمیمیت عاطفی زوجین.
- انسجام: احساس تعهد هر دو زوج به ازدواج.
- تمایلات جنسی: چه میزان نیازهای جنسی در ازدواج برقرار و برآورده می شود.
- هویت: سطح اعتماد به نفس و عزت نفس زوجین.
- سازگاری: میزان همکاری و همبازی شدن زوج ها با یکدیگر.
- استقلال: چگونه زوج ها از خانواده اصلی و فرزندان خود مستقل می شوند.
- بیانگر بودن: درجه ای که افکار، باورها، نگرش ها و احساسات بین شریکان زندگی به اشتراک گذاشته می شود.
در روانشناسی ازدواج، افزایش خودافشایی شناختی زوجین بهترین راه برای افزایش سطح صمیمیت آنهاست.
- نظریه دوسویه عشق
این نظریه که توسط رابرت جی استرنبرگ ابداع شد، دو نظریه را ترکیب می کند. اولی نظریه مثلثی عشق است. دوم، نظریه عشق. آنها با هم به عنوان نظریه دوسویه عشق شناخته می شوند. اولی ترکیبی از سه عنصر صمیمیت، اشتیاق و تصمیم/تعهد است. مرکز صمیمیت، رفاقت، پیوند و همبستگی در رابطه است. این را به عنوان احساس گرم و مبهمی که نسبت به یک شریک عاشقانه دارید در نظر بگیرید. رومنس، جذابیت فیزیکی و سکس عنصر شهوت این نظریه را تشکیل می دهند.
قسمت پایانی معادله، تصمیم/تعهد لازم است با هم اتفاق نیفتند. به عنوان مثال، یک فرد قادر است تصمیم بگیرد که کسی را دوست داشته باشد، اما به دنبال یک تعهد طولانی مدت نباشد. همچنین می توان بدون اعتراف و امضا به عشق خود به یک رابطه متعهد شد. استرنبرگ ادعا می کند که هر کدام این قابلیت را دارا هستند که جداگانه یا با هم رخ دهند.
- نظریه عشق به عنوان داستان
به زمانی فکر کنید که برای اولین بار شروع به خیال پردازی درباره رابطه ای در آینده کردید. از چه مبنایی برای واجد شرایط بودن یک همسر احتمالی استفاده کردید؟ چگونه تصمیم گرفتید که چه ویژگی هایی را می خواهید؟ برای برخی، رسانه ها و کتاب ها پایه و اساس چیستی عشق و روابط عاشقانه را تشکیل می دهند. برای برخی دیگر، این از طریق مشاهده دقیق روابط اطراف آنها است. دیگران ممکن است هر دو را ترکیب کنند و دیدگاه خود را درباره انتخاب شریک شکل دهند. استرنبرگ ادبیات، فیلم و توصیفات شفاهی روابط را مرور کرد. او تصدیق می کند که این ژانرها می تواند بی نهایت باشد و درجاتی از سوگیری فرهنگی دارد. به گفته استرنبرگ آنها عبارتند از:
- اعتیاد. دلبستگی اضطرابی شدید؛ رفتار چسبیده؛ اضطراب در فکر از دست دادن شریک زندگی
- هنر. عشق به شریک زندگی برای جذابیت فیزیکی؛ اهمیت این که شریک زندگی همیشه خوب به نظر برسد
- کسب و کار. روابط به عنوان پیشنهادات تجاری؛ پول قدرت است؛ شرکا در روابط نزدیک به عنوان شرکای تجاری هستند.
- کتاب آشپزی. انجام کارها به روش معین (دستور العمل) نتایج = احتمال بیشتر شدن رابطه. خروج از دستور العمل موفقیت منجر به افزایش احتمال شکست می شود.
- فانتزی. اغلب انتظار دارد که توسط یک شوالیه با زره درخشان نجات یابد یا با یک شاهزاده خانم ازدواج کند و تا ابد شاد زندگی کند.
- بازی. عشق به عنوان یک بازی یا ورزش.
- باغبانی. روابط لازم است به طور مستمر پرورش داده شوند و به آن تمایل داشته باشند.
- دولت. الف) خودکامه. یک شریک بر دیگری تسلط دارد یا حتی آن را کنترل می کند. ب) دموکراتیک. دو شریک به طور مساوی قدرت را تقسیم می کنند.
- تاریخ. رویدادهای رابطه یک ضبط پاک نشدنی را تشکیل می دهند. سوابق زیادی را حفظ کنید – ذهنی یا فیزیکی.
- خانه و کاشانه. روابط هسته خود را در خانه، از طریق توسعه و حفظ آن، تشکیل می دهند.
- شوخ طبعی. عشق عجیب و خنده دار است.
- رمز و راز. عشق یک راز است و شما نباید اجازه دهید طرف مقابل تمام خصویات شما را بشناسد.
- پلیس. شما لازم است مراقب شریک زندگی خود باشید تا مطمئن شوید که او از خط عبور نمی کند، یا باید تحت نظر باشید تا مطمئن شوید که درست رفتار می کنید.
- پورنوگرافی. عشق کثیف است، و دوست داشتن، تحقیر کردن یا تحقیر شدن است.
- بهبود. ذهنیت بازمانده؛ این دیدگاه که پس از آسیب گذشته، فرد می تواند به طور عملی از هر چیزی عبور کند.
- دین. عشق را به عنوان یک دین می بیند یا عشق را مجموعه ای از احساسات و فعالیت های دیکته شده توسط دین می بیند.
- قربانی. دوست داشتن یعنی بخشیدن از خود یا اینکه فردی از وجود خودش را به شما بدهد.
- علوم پایه. عشق را می توان مانند هر پدیده طبیعی دیگری درک، تحلیل و تجزیه کرد.
- علمی – تخیلی. احساس اینکه شریک شما مانند یک بیگانه است – غیرقابل درک و بسیار عجیب.
- خیاطی. عشق همان چیزی است که شما آن را بسازید.
- تئاتر. عشق با اعمال، صحنه ها و خطوط قابل پیش بینی نوشته شده است.
- مسافرت. عشق یک سفر است.
- جنگ. عشق مجموعه ای از نبردها در یک جنگ ویرانگر اما ادامه دار است.
- دانش آموز – معلم. عشق رابطه بین دانش آموز و معلم است.
عشق را چگونه تصور می کنید؟ آیا خود را در هیچ یک از توصیفات قبلی می بینید؟
- روش گاتمن
در این روش، هدف درمان کاهش تعارض و افزایش صمیمیت است. این شامل تمرکز بر احترام و محبت است. پس از ارزیابی های اولیه، گاتمن به این نتیجه رسید که خانه هر زوج شامل هفت سطح است که توسط اعتماد و تعهد احاطه می شود. اینها عایق هستند. سطوح عبارتند از:
- نقشه های عشق بسازید – به دنیای درونی و بیرونی شریک زندگی خود علاقه واقعی نشان دهید. رویاها، ارزش ها و اهداف شریک زندگی خود را بشناسید. سوالات باز بپرسید.
- محبت و تحسین را به اشتراک بگذارید – اغلب، محبت و احترام را به روش های کوچک در میان بگذارید.
- به جای دوری به سمت خود برگردید – شرکا تمایل دارند پیشنهادهای کوچکی را برای جلب توجه یکدیگر ارائه دهند. به عنوان مثال، ممکن است فردی متوجه چیزی شود و به آن اشاره کند. اگر شریک دیگر این را تصدیق کرد و پاسخ داد، آنگاه این به سمت چرخش میرود. اگر شریک به انجام کاری که انجام می دهد ادامه دهد، این نمونه ای از رویگردانی است.
- دیدگاه مثبت – این احساس بر لحظاتی که اتفاقات منفی در حال رخ دادن هستند، غلبه می کند. این فقط زمانی اتفاق می افتد که افراد در رابطه به خوبی کار می کنند. گاتمن این را مانعی برای تحریک پذیری و فاصله عاطفی می نامد.
- مدیریت تعارض – دوستی مبنای تنظیم تعارض است. زوج هایی که سه جزء اول را دارند، تمایل دارند از شوخ طبعی و محبت در هنگام درگیری استفاده کنند. شصت و نه درصد از درگیری ها هرگز حل نمی شوند. آنها مشکلات همیشگی هستند که در هر رابطه ای وجود دارند.
- زوج های استاد در طول زمان از طریق بحث و گفتگو یاد می گیرند که چگونه با این موضوع کنار بیایند. آنها به یکدیگر اجازه نمی دهند که به یک بن بست برای رابطه خود تبدیل شوند.
- رویاهای زندگی را به واقعیت تبدیل کنید – زوج های استاد رویاهایی را که زیرمتن تعارض هستند کشف می کنند. آنها به آن رویاها احترام می گذارند.
- ایجاد معنای مشترک – زوج احساس می کنند که دارند چیزی را با هم می سازند. نقش آنها در داخل و خارج از رابطه معنایی دارد که از آنها حمایت می کند.
- پنج زبان عشق
دکتر گری چپمن پس از ارائه سالها مشاوره ازدواج، پنج زبان عشق را ترویج داد. بر این اساس، تمرکز بر چگونگی داشتن روابط سالم است. چپمن اشاره می کند که این زبان ها برای انواع دیگر روابط نیز کاربرد دارند. او تشخیص داد که پنج رفتار برای یک ازدواج سالم، شاد و بلندمدت ضروری است.
- عشق و تایید
- یاد بگیرید چگونه با شکست های خود از طریق بخشش و عذرخواهی کنار بیایید
- یادگیری نحوه مدیریت خشم
- یادگیری نحوه گوش دادن
- ناراحتی های جزئی را بپذیرید و بخندید
این پنج ایده حکم سقف، دیوارها و فونداسیون پنج زبان عشق هستند. زبان ها اتاق های داخل هستند. ما نیازی به ورود به هر اتاق نداریم. ما لازم است بدانیم که کدام یک برای ما و شریک زندگیمان مهمتر است. به گفته چپمن، هر فردی یک زبان عشق اصلی دارد.
پنج زبان عشق عبارتند از:
- کلمات تایید کننده – به یاد دارید که چگونه والدینتان به شما یاد دادند که بگویید “لطفا” و “متشکرم”؟ گاهی این نکته ساده را در روابطمان فراموش می کنیم. نکته اصلی این است که همه ما عاشق کلمات مثبت افرادی هستیم که به آنها احترام می گذاریم و دوستشان داریم.
- هدایا – این چیزی است که به طرف مقابل می گوید که شما به آنها فکر می کنید. نیازی به گران بودن هدیه نیست.
- اعمال خدمات – انجام کارهایی برای همسرتان مانند کارهای خانه در این دسته قرار می گیرد. انجام آنها بدون درخواست حتی بهتر است اگر این زبان عشق شریک زندگی شما باشد.
- زمان با کیفیت – گذراندن زمان بی وقفه با هم برای گوش دادن و صحبت کردن، پیوندهای قوی تری ایجاد می کند. تلویزیون/رایانه/تلفن خاموش شود. حواستان به همدیگر است نه چیز دیگر.
- لمس فیزیکی – گرفتن دست، بوسیدن، رابطه جنسی، در آغوش گرفتن و شیطنت همه راه هایی برای ابراز عشق هستند.
دیدگاهتان را بنویسید