شفای زندگی ذهن
فهرست مطلب
- 1 شفای زندگی ذهن
- 2
- 3 شفای زندگی ذهنی
- 4 شفای زندگی ذهن
- 5
- 6 دور کردن افکار و باورهای منفی
- 7
- 8 بدون دلیل شاد بودن
- 9
- 10 بحث نکردن با افراد جاهل
- 11
- 12 یادگیری بی پایان
- 13
- 14 ارزیابی تصمیم های گرفته شده
- 15
- 16 نادیده نگرفتن قدرت کائنات
- 17
- 18 شناختن خویشتن
- 19
- 20 رها کردن گذشته و بخشش افراد
- 21
- 22 چگونگی رسیدن به شفای زندگی ذهن
- 23
- 24 اگر میخواهید به شفای زندگی ذهنی برسید این عبارات را به زبان نیاورید
شفای زندگی ذهن
شفای زندگی ذهن یا جسم به روشنی بیان میکند که هرکدام از ما انسانها مسئول خودمان هستیم و شیوه تفکر ما است که باعث میشود آینده خود را بسازیم. همچنین تقدیر هر زمان در دست ما است و میتوانیم اگر اراده داشته باشیم هر چه که میخواهیم را در هر زمانی به دست آوریم. نویسنده کتاب شفای زندگی، لوییز هی سعی کرده در محتوای خود زندگی و تجربههای خودش را در این باره بیان کند تا مطالب برای افراد قابل فهمتر باشد، شما میتوانید برای رسیدن به آگاهی کافی این کتاب را هم مطالعه کنید. این نویسنده معتقد است که هرکسی میتواند طرز فکر خود را تغییر دهد و رفتارهای گذشته، تاثیر مستقیمی بر روی روح و روان افراد دارد؛ بنابراین اگر کسی بخواهد به آسانی میتواند افکار خود را عوض کند.
شفای زندگی ذهنی، نیازمند آگاهی از الگوی ژرفای درون ما است؛ در وهله اول ما نباید از چیزی شکایت کنیم و نگذاریم اتفاقات بد گذشته بر روی ما تاثیر ناخوشایندی بگذارد. برای اینکه برای هر مشکلی راه حلی پیدا کنیم، باید نگرش خود را تغییر دهیم؛ چون ممکن است خودمان مشکل را به وجود آورده باشیم که در این صورت با آن ذهنی که مشکل را ایجاد کرده، چگونه میتوانیم راه حلی برای آن مشکل پیدا کنیم؟ توجه کنید که اندیشیدن به پایان راه کار بیهودهای است و وظیفه شما این است که فقط به نخستین گامی که برمیدارید، بیاندیشید؛ ادامهاش خود به خود میآید.
برای اینکه درباره شفای زندگی به روش ذهنی اطلاعاتی کسب کنید، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
شفای زندگی ذهنی
شفای زندگی ذهن
وقتی مسیری را اشتباه رفتید، ولی این اشتباه را دیر متوجه شدید، مشکلی ندارد میتوانید زود از آن مسیر خارج شوید، حتی اگر ده سال طول بکشد. هیچ وقت به خود نگویید که راه برگشت، طولانی و تاریک است؛ از این بترسید که چیزی را به دست نیاورید.
ما انسانها از اینکه نکند تمام زندگیمان به هدر برود وحشت داریم ولی از تکه تکه دور ریختن آن، هر روزه ابایی نداریم؛ چه حماقتی بالاتر از این؟ بسیار مهم است که بگذارید بعضی چیزها از بین بروند و ذهن خود را تهی از هرگونه مشکل کنید و از دست افکار پوچ و مبهم، خلاص شوید.
منتظر این نباشید که انسانها قدر تلاشهای شما را بدانند و عشقتان را بفهمند؛ خودتان میتوانید به خودتان عشق بورزید و از آنچه که تظاهر میکنید، هستید دست بردارید تا نوری که در تاریکی کم سو شده است را پررنگتر کنید و به آنچه که واقعا هستید روی بیاورید. در ادامه مواردی که باعث شفای زندگی ذهنی میشوند را بیان خواهیم کرد.
دور کردن افکار و باورهای منفی
اگر شما افکار منفی را در ذهن خود پرورش دهید و به تکرار باورهای منفی و نامطلبوب درباره خودتان ادامه دهید، به شفای زندگی ذهن نخواهید رسید و دیگران هم همان چیزها را درباره شما باور میکنند. زیرا میگویند هر آدمی خودش را بهتر از کسی دیگر میشناسد، پس به این باور میرسند که شما همان چیزی هستید که میگویید، دریغ از آنکه شما ممکن است حتی خودتان را خوب نشناسید و به خودآگاهی کامل نرسیده باشید.
بدون دلیل شاد بودن
شادی از درون برمیخیزد و حالتی است که ذهن ما آن را ایجاد میکند؛ اگرچه شرایط و موضوعات بیرونی میتوانند علت احساس شادی در ما باشند ولی شرایط، خودشان مسبب شادی ما نیستند. چیزی که ما انسانها درباره آن موضوعات و شرایط احساس میکنیم، یعنی چیزی که ذهن ما درباره آن فکر میکند، دلیل اصلی شادی ما است. آنگونه که شما به مسائل و شرایط مختلف نگاه میکنید، حالت خرسندی یا ناخرسندی را تعیین میکند، نه خود آن چیزها.
شما زمانی خوشحال میشوید که آن کارهایی را انجام دهید که باعث شود احساس خوبی داشته باشید. در کنار افرادی باشید که احساس خوب را در شما به ارمغان میآورند.
بحث نکردن با افراد جاهل
شفای زندگی ذهن ممکن است خیلی چیزها را در بر بگیرد ولی چیزی که مهم است، داشتن آرامش ذهنی میباشد. شما نباید تحت هیچ شرایطی با آدم جاهل یا احمق وارد بحث شوید؛ زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که شما چیزی را به یک آدم احمق اثبات کنید. علاوه بر این هر آدمی طرز تفکر خودش را دارد و قرار نیست ما نظرات و عقاید خود را به دیگران تحمیل کنیم.
به عنوان مثال ممکن است چیزی تمام وجود مرا مجذوب خود کند، در حالی که حتی ذرهای در دیگران اثری نداشته باشد و برعکس؛ یا حتی چیزی که از نظر من معصیت است، ممکن است از نظر دیگری معصومیت باشد!
یادگیری بی پایان
سعی کنید همیشه در حال یادگیری باشید تا به دانستههایتان افزوده شود و ذهنتان هم به آرامش بیشتری دست یابد؛ زیرا اگر خودتان را همیشه با چالشهایی رو به رو کنید، ذهن خودش را درگیر میکند که بیشتر بداند و بیشتر دانستن عیب نیست. عیب آن است که هرروزت مثل دیروزت باشد و هیچ چیزی جدیدی را امروز یاد نگیری. آموختن پایانی ندارد؛ پس در این مورد کوتاهی نکنید.
ارزیابی تصمیم های گرفته شده
ما انسانها به طور معمول به صورت حسی تصمیم میگیریم و بعد از گرفتن تصمیم آن را ارزیابی میکنیم. بسیاری از تصمیمها در زمینه کار، ازدواج یا سرمایه گذاری در نیمه خودآگاه ما گرفته میشوند و ما کسری از ثانیه برای تصمیم خود یک دلیل میآوریم که این احساس را در خود به وجود بیاوریم که تصمیم ما خودآگاه بوده است.
ما مثل دانشمندان نیستیم که تنها به حقایق منطقی فکر کنیم و به آنها علاقه نشان دهیم؛ در واقع ما مثل وکلا میاندیشیم و بهترین توجیه را برای نتیجه گیری از پیش تعیین شده خود پیدا میکنیم که این مسئله همیشه در زندگی پاسخگو نیست و ما باید هنر شفاف اندیشیدن را یاد بگیریم.
نادیده نگرفتن قدرت کائنات
قدرت کائنات را نادیده نگیرید؛ کائنات هرگز درباره ما قضاوت یا انتقادی نمیکند و تنها ارزش ما را میپذیرد و آنگاه است که عقایدمان را در زندگیمان باز میتاباند. مثبت فکر کنید و از افکار منفی دور باشید تا با چیزی که میترسیدید روبه رو نشوید.
اگر شما به این فکر کنید که کسی دوستتان ندارد، در واقع همینگونه میشود و شما عزت نفس و اعتماد به نفس خود را هم با مرور زمان از دست میدهید. اگر شما مدام به خودتان بگویید که من دوست داشتنی هستم، آن گاه این موضوع به واقعیت میپیوندد.
شناختن خویشتن
باید خودتان را بشناسید و بدون توجه به جنسیت خود، سعی کنید کاری را انجام دهید که خوشنودتان میکند. یکسری قوانین خشکی وجود دارند که مانع این میشوند که ما آنگونه که دوست داریم زندگی کنیم. به عنوان مثال عبارتهایی مثل مرد که گریه نمیکند یا زن نباید کار کند، خرافاتی بیش نیستند؛ مگر اینگونه نیست که زنها و مردها هر دو احساس دارند؟ پس چرا باید احساسات خود را سرکوب کنند؟ این عقاید نابخردانه باعث میشوند ما آنگونه نباشیم که به نظر میآییم؛ پس این عقاید محدود کننده را در زندگی باید کنار گذاشت.
رها کردن گذشته و بخشش افراد
یکی از مواردی که باعث شفای زندگی ذهنی میشود، رها کردن گذشته و بخشش افراد است. هنگامی که کم سن هستیم، ممکن است با رفتار بد والدین یا نزدیکان خود رو به رو شویم و این موارد تا سالیان سال ما را عذاب دهد که در این صورت باعث خواهد شد، هیچ وقت از زندگی احساس رضایت نکنیم. چون ذهن و قلب ما خوشحال نیست و خوشحالی باید درون آدمی باشد.
اگر به خاطر کاهای گذشته خود احساس منفی دارید و یا از کسی کینه به دل گرفتهاید، باید بدانید که این فقط به خود شما آسیب خواهد زد و شما تا آخر عمر خود در ذهن خود اینگونه میگویید که “ فلان چیز تقصیر من است” یا “من عصبانی میشوم، پس آدم بدی هستم”.
عباراتی که بیان شد، همه باعث میشوند زندگی لبریز از ناکامی به بار بیاید. توجه کنید که دلشوره، هرگز غم فردا را فرو نمینشاند، بلکه فقط خون شادی را از رگ امروز بیرون میکشد.
چگونگی رسیدن به شفای زندگی ذهن
اگر ما میخواهیم به شفای زندگی ذهنی برسیم ، یعنی این قصد را داریم که به زندگی شاد و موفق دست یابیم. برای رسیدن به یک زندگی شاد ، باید افکار شادی داشته باشید. برای رسیدن به یک زندگی موفق باید به چیزهای موفقیت آمیز فکر کنید. زیرا آنچه که شما به ذهن خود میفرستید، به شکل کاملا مشابهی به خودتان بر میگردد؛ پس نباید هیچ وقت افکار منفی را به درون خود راه دهید.
شما باید نسبت به افکار خود کنترل بیشتری داشته باشید و هیچ گاه احساسات خود را نادیده نگیرید؛ چرا که نادیده گرفتن این موضوع حتی باعث بروز بیماری هم خواهد شد. به عنوان مثال در کتاب شفای زندگی، نویسنده بیان کرده که یکی از دلیلهای سرطان پستان در زنان، دوست نداشتن خودشان است؛ پس به خودتان عشق بورزید تا از لحظه به لحظه عمرتان لذت ببرید.
زندگی سخت و پیچیده نیست و از هر دست که بدهیم از همان دست پس میگیریم. هر چیزی که درباره خودمان بیاندیشیم، واقعیت همانی میشود که فکرش را میکردیم و در واقع آینده ما چیزی است که از ذهن ما میگذرد.
اگر میخواهید به شفای زندگی ذهنی برسید این عبارات را به زبان نیاورید
- هرکسی قصد بدی کردن به من را دارد.
- همه منتظر هستند که سر بزنگاه گیرم بیاورند.
- من از او نفرت دارم.
- هیچوقت او را نمیبخشم.
- همه با من چنین و چنان میکنند.
بیان این عبارات باعث میشود همواره احساسات منفی را در وجودمان با خود حمل کنیم. باید بدانید که نفرت طولانی چنان بدن را می خورد که در نهایت به مریضی سرطان منجر میشود. اگر انتقاد و نفرت به صورت عادت دربیاید ، اغلب با خودش آرتروز یا ورم مفاصل میآورد. همچنین ترس و فشار ناشی از آن هم میتواند باعث بیماریهایی مانند کچلی و ریزش مو و زخم معده شود. ولی نکته مهم این است که عفو و بخشش و دست کشیدن از نفرت و کینه میتواند حتی سرطان را هم معالجه کند .
هر اتفاقی که در زندگی ما رخ میدهد ، بازتاب تفکر درونی ما است. بسیاری از ما انسانها درگیر این هستیم که چگونه در این جهانی که به نظر میرسد هر لحظه در حال پیچیدهتر شدن است ، شاد و آرام باشیم.
هنگامی که ذهن ما پر از سوالات و ابهامات درباره گذشته و آینده هست، نمیتوانیم به شفای زندگی ذهنی برسیم؛ وقتی که مغز و بدن ما پر از اطلاعات و تأثیرات مختلف از عوامل بیرونی است، در این صورت چگونه باید عقل و خلق و خوی خود را دست نخورده نگه داریم و انتظار داشته باشیم که در این زندگی خوشبخت و خوشحال شویم؟
سخن پایانی
شفای زندگی ذهن رویکرد درمانی سه جانبهای با دارو ، تأییدات و شهود را ادامه میدهد که دکتر مونالیزا شولز و لوئیز هی با هم در آن پیشگام هستند. شفای زندگی به روش ذهنی باعث میشود اعتقادات محدود خود را کنار بگذارید ، عصبانیت خود را تخلیه کنید ، گذشته را رها کنید و ببخشید و شکرگذار باشید.
شفای زندگی ذهنی این باور را در ما ایجاد میکند که به هر چه که میخواهیم، میرسیم؛ منتهی فقط باید چیزهایی که مانع موفقیت ما میشوند را نابود کنیم و به نیمه مثبت ماجرا نگاه کنیم. تنها چیزی که لازم است بدانیم، همین است. امیدواریم بتوانید از مطالب این مقاله بهره مند شوید و به شفای زندگی ذهن و چیزی که میخواهید برسید.
دیدگاهتان را بنویسید